مهاجرت اختیاری را تعریف کنید و مثال بزنید ؟
مهاجرت اختیاری را تعریف کنید و مثال بزنید ؟
جواب سوال مهاجرت اختیاری را تعریف کنید و مثال بزنید از کتاب مطالعات نهم را می توانید در زیر مشاهده کنید.
پاسخ: در مهاجرت اختیاری، افراد با میل و تصمیم خود برای دستیابی به زندگی بهتر به جای دیگری مهاجرت می کنند.
به عنوان مثال یکی از عظیم ترین مهاجرت های بشر در قرن نوزدهم و بیستم مهاجرت اختیاری بیش از 100 میلیون نفر از مردم قاره اروپا به سرزمین های جدید، یعنی آمریکای شمالی و جنوبی و استرالیا، و سکونت در آنجا برای دستیابی به منابع بیشتر و فرصتها و منابع عظیم در این سرزمین ها بوده است.
همچنین امروزه نیز برخی کشورها با تبلیغ برخی امکانات خود، مانند دانشگاه های معتبر یا فرصت های شغلی، مهاجران را از سایر کشورها به خود جذب می کنند.
در این نوشته از بخش آموزش و پرورش ماگرتا جواب سوال گفته شده را قرار دادیم. اگر پاسخ دیگری در مورد این سوال داشتید، آن در بخش دیدگاه بنویسید. همچنین برای دسترسی سریعتر به پاسخ سایر سوال های خود، آن را به همراه کلمه ماگرتا جستجو کنید
مُهاجِرَت (به انگلیسی: immigration)، به معنای جابهجایی مردم از مکانی به مکانی دیگر برای کار یا زندگی است. مردم معمولاً به دلیل دور شدن از شرایط یا عوامل نامساعد دورکنندهای مانند فقر، بیماری، مسائل سیاسی، کمبود غذا، بلایای طبیعی، جنگ، بیکاری و کمبود امنیت مهاجرت میکنند. دلیل دوم میتواند شرایط و عوامل مساعد جذبکنندهٔ مقصد مهاجرت مانند امکانات بهداشتی بیشتر، آموزش بهتر، درآمد بیشتر، مسکن بهتر، آزادیهای سیاسی و جو بهتر باشد.
اگرچه مهاجرت بشر برای مدت صدها هزار سال وجود داشته و دارد، اما «مهاجرت» در مفهوم مدرن به حرکت و کوچ افراد از یک ملیت- کشور به کشور دیگر، که در آنجا شهروند نیستند، محسوب میشود. مهاجرت بهطور ضمنی به اقامت درازمدت اطلاق میشود و توریستها و بازدیدکنندگان موقت و کوتاهمدت بهعنوان مهاجر شناخته نمیشوند؛ اما با وجود این، مهاجرت فصلی کارگران و نیروی کار (بهطور نمونه برای مدت کمتر از یک سال) اغلب بهعنوان شکلی از مهاجرت به حساب میآیند. میزان جهانی مهاجرت، در شرایط کامل بالا ولی در شرایط مرتبط پایین است. بر طبق آمار تخمینی سازمان ملل متحد در حدود ۱۹۰ میلیون مهاجر بینالمللی در سال ۲۰۰۵ وجود داشتهاست، که ۳٪ از کل جمعیت دنیا را شامل میشود. ۹۷٪ بقیه جمعیت دنیا در کشورها و محلهایی زندگی میکنند که به دنیا آمدهاند یا بهطور خانوادگی زندگی کردهاند.
عقاید جدید دربارهٔ مهاجرت به توسعه و پیشرفت مربوط میشود، مخصوصاً در قرن نوزدهم میلادی به ملیتها و کشورهایی با معیارهای مشخص شهروندی گذرنامه وکنترل دائم و مستمر مرزها و حدود و قانون ملیت وجود داشتهاست. شهروندی و تابعیت یک کشور- ملیت به یک نفر خارجی و بیگانه حق اقامت در آن کشور و منطقه میداد، ولی اقامت بخاطر مهاجرت منوط به شرایط بود که توسط قانون مهاجرت تعیین میشود. مهاجرت بدون تأیید رسمی میتواند طبق این قوانین یک خلاف تلقی شود و حتی اگر بهعنوان خلاف تعریف نشود، دولتها معمولاً برای مهاجرت غیرقانونی بازداشت و حبس تعیین میکنند. این ملیت ها- کشورها همچنین مهاجرت را یک مورد سیاسی، با تعریف وطن و تابعیت اصلی یک ملت را که به عنوان میراث شراکتی نژادی یا فرهنگی اصلی بهشمار میآید، در بیشتر موارد مهاجرت شرایط نژادی و فرهنگی مختلفی پیدا میکند. این مسئله باعث تنشهای اجتماعی ترس و واهمه از خارجی و برخورد و مقابله با هویت ملی و بومی، در بسیاری از کشورهای توسعه یافته به حساب میآید.
کشورهای مهاجرپذیر نیز از نیروی کار مهاجران نفع میبرند. بسیاری از کشورهای صنعتی برای گردش اقتصاد خود به نیروی کار ارزان مهاجران نیاز دارند. مهاجران بهویژه در بخشهای کشاورزی، ساختمان، رستورانداری و هتلداری، مراقبت و پرستاری از سالمندان، نظافت و خدمتکاری منازل مشغول به کار هستند. حتی در درون اتحادیه اروپا نیز انجام کار محدودیتهای اقامتی برای بعضی از کشورها دارد و این امر رسماً به مهاجرت و کار غیرقانونی دامن میزند. در واقع در بحثهای مربوط به مهاجرت غالباً چنین جلوه داده میشود که مهاجران خود را به زور به جوامع مرفهتر تحمیل میکنند. در این میان نه تنها به علل مهاجرت، که ریشهٔ بسیاری از آنان، مناسبات اقتصادی جهانی است، اشاره نمیشود، بلکه دربارهٔ منافع سرشاری که از راه مهاجرت قانونی و غیرقانونی نصیب سوداگران میگردد نیز سکوت میشود.
آمارهای جهانی مهاجرت
منظور از مهاجر در آمارها افرادی هستند که از یک کشور به کشور دیگری برای همیشه منتقل میشوند. برای مثال، مهاجران نسل اول، مهاجرت کردهاند. در موارد غیررسمی، اصطلاحاتی مانند، «مهاجر»، یا «خارجی» اغلب برای نشان دادن ویژگیهای نژادی و قومی اقلیتهای مهاجر، بدون توجه به محل تولد یا شهروندی آنها استفاده میشود.
بر طبق «گزارش منشیگری عمومی سازمان مهاجرت بینالمللی و توسعه» بیشتر مهاجران بینالمللی در کشورهای توسعه یافته دارای درآمد بالا یعنی در حدود ۹۱ میلیون در سال ۲۰۰۵ میباشند. کشورهایی که درآمد کم یا کمتر از حد متوسط را دارند، دارای ۵۱ میلیون مهاجر بینالمللی میباشند. تعداد کل مهاجران بینالمللی در ایالات متحده آمریکا در بیشترین حد آن، یعنی ۳۹ میلیون نفر است. بالاترین درصد مهاجران در نیروی کار و کارگران در کشورهای حوزه خلیج فارس محاسبه شده که ۹۰٪ در امارات متحده عربی، ۸۶٪ در قطر، ۸۲٪ در کویت، که این جریان مهاجرت فقط از کشورهای فقیر به کشورهای ثروتمند ناست: در حدود یک سوم مهاجران بینالمللی از یک کشور توسعه یافته به کشور دیگری مهاجرت میکنند. در اروپا، فقط لوکزامبورگ این میزان را با ۴۵٪ نیروی کار خارجی دارد. در کشور سویس، ۲۲٪ از نیروی کار از خارجیان تشکیل میشود، اما در کشورهای دیگر اروپایی، کمتر از ۱۰٪ خارجی هستند (کلمه خارجی معادل کلمه مهاجر نیست). در ۴۱ کشور، بیش از یک پنجم جمعیت از مهاجران خارجی تشکیل شدهاست.
تعداد مهاجران بینالمللی در ۵۰ سال گذشته با افزایش مواجه شدهاست. این رقم از ۷۹ میلیون در سال ۱۹۶۰ به ۲۵۰ میلیون نفر در سال ۲۰۱۵ رسید. بر اساس گزارش آماری سازمان مهاجرت جهانی در سال ۲۰۱۹ تعداد مهاجران به ۲۷۲ میلیون نفر رسیدهاست.
مهاجران بینالمللی ۳٫۳ درصد کل جمعیت جهان را تشکیل میدهند. در سال ۲۰۱۵، ۶۵٫۳ میلیون نفر به اجبار تن به جابجایی و مهاجرت دادند.